ردپاي يك خاطره

ردپاي يك خاطره

آموزنده ، سرگرمي

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:








بی تفاوت از کنار این تصاویر رد نشوید

http://img003.picture2life.net/13996094/kodak1_web-large_medium.jpg

http://img003.picture2life.net/13996090/12_web-large_medium.jpg

http://img003.picture2life.net/13996087/10_web-large_medium.jpg

http://img003.picture2life.net/13996088/11_web-large_medium.jpg

http://img003.picture2life.net/13996081/7_web-large_medium.jpg



http://img003.picture2life.net/13996092/13_web-large_medium.jpg



http://img003.picture2life.net/13996084/2_web-large_medium.jpg
شاید مهمترین پیام این تصاویر هشدار به پدر و مادر ها برای توجه به فرزندان دلبندشان باشد و دست از غرور و خودخواهی بردارند و بر سر کوچکترین اتفاقی  کودک بی گناهشان را فدا نکنند نظر شما در مورد این تصاویر  چیست؟
و در آخر یک توصیه به اونهایی که میخواهند مارک شورت شون  رو نشون بدن:
دوست عزیز لازم نیست ماتحت تون رو نشون همه بدی برای نشون دادن مارک شورتت میتون شورتت رو رو شلوارت بپوشی
http://img003.picture2life.net/13996096/qqwhjjk_web-large_medium.jpg
.


نظرات شما عزیزان:

تنها
ساعت22:34---3 اسفند 1390
چـــقدر سخــته ،

زن بــاشی ......

و بخـــوای بـه یـه مــــرد ،

مـــردونگی یـــاد بـــدی ..


سکوت
ساعت22:32---3 اسفند 1390
من فرزندی به دنیا نخواهم آورد

بگذار منقرض شود نسلِ غمگین چشمانمان

نسلِ دل بستن های یواشکی

نسلِ خیسِ گونه هایمان

بگذار منقرض شود این دردهای سر به فلک کشیده مان

و این دل های شکسته مان !


هیچ کس
ساعت22:30---3 اسفند 1390
ای دهقان فداكار ؛
تو در روزگاری بزرگ شدی ،
كه مردی برهنه شد! تا زنان و كودكان زنده بمانند...

امّا من

در روزگاری نفس میكشم ،
كه زنی برهنه میشود ! تا كودكش از گرسنگی نمیرد !!!


علی
ساعت14:23---2 اسفند 1390
خدایا بیا کمی با هم صادق باشیم!

یک لحظه همه را بی خیال شو و پای حرف های من بنشین!

بی شک حرف دل خیلی هاست...

می گویند تو تنهای مطلقی، پس بهانه من برای سیاه کردن این صفحه چیست؟

می گویند تو مهربان مطلقی، پس چرا مرا ز این همه درد نمی رهانی؟

می گویند تو همیشه یک پله بالایی تا دستان آدمی را یارای صعود باشی،پس چرا من در ازای هر پله بالا رفتن،دو پله سقوط می کنم؟

قلبم می گوید دیگر بالا نروم، همین جا بنشینم و بالا رفتن دیگران را شاهد باشم! یا که راه رفته را بازگردم!

خدایا می گویند تو با تمام وجود درک می کنی احساس خسته دلان را!

نه...این را قبول ندارم!

تو انسان نیستی که بدانی آدمی در این دنیایی که برایش به ارث نهادی چه می کشد!

تو زجر آدمی را نمی فهمی؟

می دانی عاشق شدن چیست؟چگونه می دانی در حالیکه هیچ گاه عاشق چون خودی نبودی؟

می دانی مرگ عزیز چیست؟چگونه می دانی وقتی عزیزی همجنس خودت در کنارت نبوده است؟

می دانی آرزوی مرگ داشتن چگونه است؟ چگونه می دانی وقتی می گویند تو فنا ناپذیر مطلقی؟

نه خدایا بیا کمی صادق باشیم...

آدم بودن خیلی سخت است و تو این را هرگز نمی دانی!

تو هیچ یک از احساس آدمی را نمی توانی با تمام وجودت حس کنی!

برای درک کردن آن باید لحظه ای انسان باشی!

خدایا ! من همانم که دست نیاز به امید یاری ات بلند کردم!

اگر قرار است دستانم را بی جواب نهی فریاد رسوایی می زنم که نه ،از تو مهربان تر بسیارند!

حرف به حرف این واژه ها را گواه می گیرم که دست یاری ام را بی جواب نهادی!

اگر با من چنین کنی و باز هم بی تفاوت شاهد زندگی لبریز مرگم باشی ...

قسم می خورم دستانم را قطع کنم تا دیگر از کسی که نمی تواند طلب یاری نکنم!

می دانی که به کفر عادت ندارم ولی تشنه ی ..............

کافر نیستم فقط شاکی ام...


//////////////
ساعت8:25---1 اسفند 1390
اگه یه روز فرزندی داشته باشم، بیشتر از هر اسباب‌بازی دیگه‌ای براش بادکنک می‌خرم.
بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد میده.
بهش یاد میده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره.
بهش یاد میده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه،
حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه.
و مهم‌تر از همه بهش یاد میده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اون قدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده


........................
ساعت18:15---30 بهمن 1390
سرت را روی پاهای من بگذار ، ما از روز اول با خدای مردم شهر غریبه بودیم... ...

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: مهرداد تاريخ: سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

با سلام ، مهـرداد هستم و از اين كه اين وبلاگ رو براي ديدن و خواندن مطالب مورد توجه قرار دادين متشكرم. در اين وبلاگ سعي شده تا از مطالب مفيد و آموزنده استفاده بشه تا شما كاربران عزيز از اون لذت ببريد ، لذا اميدوارم با درج نظرات خود ، در پيشرفت هر چه بيشتر اين وبلاگ اين حقير رو ياري بفرمائيد. با سپاس از شما دوستان گرامي mehrdad_505@yahoo.com

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to mehrdad2.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com